مرثیه کوفه تا شام

ساخت وبلاگ

السلام علیک یا اباعبدلله

می روی نیزه نشینم کمی آهسته برو

تا تو را سیر ببینم کمی آهسته برو

از رد بوسه ی من نیزه نشینت کردند

اسب ها رد شده و نقش زمینت کردند

از سر نی به من و قافله احسان کردی

صورتت را سپر سنگ نوازان کردی

من اسیر تو شدم مهر تو در سر دارم

لحظه ای نیست که چشم از سر تو بردارم

همه شب سر زده، خورشید شدی تابیدی

روی نی دور سر قافله می چرخیدی

من و یک قافله کودک،همه سیلی خورده

خواهرت آینه ی توست، اگر پژمرده

جان نمانده ست حسینم به تنم اما حیف

تا حد مرگ سپر شد بدنم اما حیف

صورت کودک تو سوخت،خجالت زده ام

ضربه او را به زمین دوخت، خجالت زده ام

خنده ای مست به دنبال عذاب آمده است

باز هم حرمله با کاسه ای آب آمده ست

گله ای نیست از این زخم از این تنهایی

ما ندیدیم در این مرحله جز زیبایی

حسن کردی شاعر و ذاکر اهل البیت علیهم السلام (مشهد مقدس)

(غزل گريه .(شعرمذهبي و آئيني)...
ما را در سایت (غزل گريه .(شعرمذهبي و آئيني) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dqazalegerye2 بازدید : 175 تاريخ : پنجشنبه 14 آذر 1398 ساعت: 23:20