(غزل گريه .(شعرمذهبي و آئيني)

متن مرتبط با «رقیه» در سایت (غزل گريه .(شعرمذهبي و آئيني) نوشته شده است

یا رقیه سلام الله علیها

  • #السلام_علیک_یا_رقیة_بنت_الحسینمرثیه بی بی جان حضرت رقیه سلام الله علیهااز تو گلایه داشت خیالم به نیزه هاکمتر نگاه می کنی ای عشق سمت ماپایین بیا ز نیزه که مرهم شوم تو رامثل قدیم دختر همدم شوم تو رابر حنجرت چه رفته که اینگونه پرپریای نیزه دارِ بد پدرم را کجا بری؟آخر مگر که نیزه نشینی روا به توست؟اینجا چرا حواس همه سنگ ها به توست؟از بس که سنگ چشم تو را بوسه بسته استشاید ندیده چشم تو دستم شکسته استشب ها ز درد آبله خوابم نمی برداز ترس زجر و حرمله خوابم نمی بردمانند قاسمت به بزرگی رسیده امدر زیر دست و پای عدو قد کشیده اممی زد مرا برابر چشم عمو، عدوکشته مرا جسارت آن بی حیا به اوپای فرار زیر کتک ها نداشتمبر صورتم به زخمِ دگر جا ندا‌شتماین قافله بدون تو هرگز سفر نکرداز کوچه هیچ کس به سلامت گذر نکرددستان تو کجاست که من را بغل کندجای تو دخترت سر بابا بغل کندبا این سر بریده چه خوب است رُک شدیسنگینی از نگاه و ز گیسو سبک شدیحسن کردی ایتاhttps://eitaa.com/hkordyتلگرامhttps://telegram.me/joinchat/BE87JT3IMXezIJ9xe7T-EA بخوانید, ...ادامه مطلب

  • السلام علیکِ یا رقیه

  • مرثیه حضرت رقیه سلام اللهعلیها  آمدی جانم به قربان شما بابای منمهربان ساکن بر نیزه ها بابای منچه عجب که نیزه ها دست از سرت برداشتندنازنینم تو کجا اینجا کجا؟ بابای منجای تو آغوش من باشد نه در طشت طلامن, ...ادامه مطلب

  • مرثیه حضرت رقیه سلام الله علیها

  •  گفتم نزن افتادم از پا باز هم زداو را قسم دادم به زهرا باز هم زدکودک زدن دارد مگر،صد بار گفتممن که ندارم با تو دعوا باز هم زدناراحتم خیلی به بابا حرف بد زدگفتم نگوید بد به بابا باز هم زداو چکمه پایش ب, ...ادامه مطلب

  • میلاد بی بی حضرت رقیه سلام الله علیها

  • #السلام_علیک_يا_رقیه_بنت_الحسین  رسیده است به دل های مرده جان بدهدرسیده است کمی عشق یادمان بدهدنفس بریده ی نفسیم و امده ما راهوای تازه ای در اخرالزمان بدهدچه دختری که به حظ حضور کوتاهشجهان خسته و درما, ...ادامه مطلب

  • یا مولاتی یا رقیه

  •   السلام علیک یا بنت الحسین یا رقیه  اوردمت اینجا سر بابا به سختی اخر رسیدم من به تو اما به سختی این روزها خیلی سرت بابا شلوغ است انقدر ها که می شوی پیدا به سختی گاهی به نیزه گاه در طشت طلایی  یک شب بیا و بگذران با ما به سختی بوی غذای هر شب همسایه هامان ازار داده کودکانت را به سختی یادت می اید که چگونه می دویدم عمه عصایم می شود حالا به سختی چشمان من رو به سیاهی می رود حیف ای سرجدا می بینمت اینجا به سختی از ان شب زجراور صحرای غربت بالا نمی اید نفس الا به سختی من گم شدم ای کاش پیدایم نمی کرد می لرزم از کابوس ان صحرا به سختی دور از نگاهت بی هوا با قصد کشتن تا پای جان میزد مرا بابا به سختی ما را به نام خارجی ها می شناسند بی زارم از این نامسلمانها به سختی از کوچه های سنگ دل های شامی در برده ام این جان زخمی را به سختی از بس سرم دستم دهانم درد دارد بی تاب رفتن گشته ام بی تاب سختی حسن کردی + نوشته شده در  سه شنبه دوم آبان ۱۳۹۶ساعت 0:54&nbsp توسط حسن كردي  |  , ...ادامه مطلب

  • یا رقیه

  •     قاصدک نیمه شب از که خبر اورده که چنین اشک تو را سر زده در اورده چشم بگشا و ببین خواب نبود این رؤیا طبقی گم شده ات را ز سفر اورده امد و زخم جگر سوز تو از یادت رفت چونکه بابا جگری سوخته تر اورده زخم چشمان کبود پر از بارانت چه به روز دل پر درد پدر اورده میشود گفت که ایینه شدی و انگاه در تو تصویر کسی را به نظر اورده زن غساله چه مبهوت شد از پیکر تو هر چه زخم است سر از جسم تو در اورده حسن کردی,یا رقیه,یا رقیه خاتون,یا رقیه که میگم,یا رقیه س,یا رقیه مدد,یا رقیه حسین عینی فرد,یا رقیه شعر,یا رقیه جان,یا رقیه بویین میاندشت,یا رقیه متحرک ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها